عَنِ الرِّضَا علیه السّلامُ، عَنْ آبَائِهِ علیهم السلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللهُ علیه وآلِه: حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ، وَیُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ، وَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیَتَحَمَّلُ عَنْ مُحِبِّینَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ، إِلَّا مَا کَانَ مِنْهُمْ فِیهَا عَلَى إصْرَارٍ وَظُلْمٍ لِلْمُؤْمِنِینَ فَیَقُولُ لِلسَّیِّئَاتِ: کُونِی حَسَنَاتٍ.
نقل شده که امام رضا علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام نقل کرده اند: که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: دوستى ما اهل بیت کفاره ى گناهان است و حسنات را زیاد می کند، و خداوند از دوستان ما اهل بیت، وزر و وبال ظلم به بندگان را بر می دارد، مگر آنان که اصرار بر گناه داشته باشند و به مؤمنان ستم کرده اند، پس در آن صورت، خداوند به گناهان فرمان می دهد که تبدیل به ثواب شوید.
امالی طوسی، مجلس6، ح26
عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَسْتَطِیعُ فِرَاقَکَ، وَإِنِّی لَأَدْخُلُ مَنْزِلِی فَأَذْکُرُکَ، فَأَتْرُکُ ضَیْعَتِی وَأُقْبِلُ حَتَّى أَنْظُرَ إِلَیْکَ حُبّاً لَکَ، فَذَکَرْتُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَأُدْخِلْتَ الْجَنَّةَ فَرُفِعْتَ فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ، فَکَیْفَ لِی بِکَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَنَزَلَتْ: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً» ( النساء 69) فَدَعَا النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ الرَّجُلَ، فَقَرَأَهَا عَلَیْهِ، وَبَشَّرَهُ بِذَلِکَ.
از امام على علیه السّلام نقل شده که فرمودند: مردى از انصار به خدمت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمد، و عرض کرد: اى رسول خدا من تاب جدائى از شما را ندارم، وقتى در خانه ام یاد شما میکنم، به خاطر محبّتی که نسبت به شما دارم، کارم را رها میسازم و مىآیم تا شما را زیارت کنم، امّا به این فکرم که روز قیامت که شما در بالا بالاهاى بهشت هستى من چگونه به شما دست مییابم؟ در این بین این آیه قرآن نازل شد: «و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنها تمام کرده، که عبارت باشد از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان، و آنها رفیقهاى خوبى هستند.» پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله آن مرد را صدا زد و این آیه را بر او خواند و او را به این هم نشینی مژده داد.
امالی طوسی، مجلس 29، ح16
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ علیه السلامُ یَقُولُ: ثَلَاثَةٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَزِینَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ: الصَّلَاةُ فِی آخِرِ اللَّیْلِ، وَیَأْسُهُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ، وَ وَلَایَةُ الْإِمَامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلّی اللهُ علیهِ وآلِه.
از عبد الله بن سنان نقل شده که گفت: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: سه چیز افتخار مؤمن و زینت او در دنیا و آخرت می باشد: نماز در آخر شب، و نا امیدى از آن چه در دست مردم است، و داشتن ولایت ائمّه ای که از خاندان محمد صلّی اللهُ علیهِ وآلِه هست.
امالی صدوق، مجلس 81، ح8
عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: أَصَابَتْنِی ضِیقَةٌ شَدِیدَةٌ، فَصِرْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلامُ؛ فَأَذِنَ لِی، فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ: یَا أَبَا هَاشِمٍ، أَیُّ نِعَمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عَلَیْکَ تُرِیدُ أَنْ تُؤَدِّیَ شُکْرَهَا؟ قَالَ أَبُو هَاشِمٍ: فَوَجَمْتُ، فَلَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ؛ فَابْتَدَأَ علیه السلامُ فَقَالَ: رَزَقَکَ الْإِیمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَکَ عَلَى النَّارِ، وَرَزَقَکَ الْعَافِیَةَ فَأَعَانَتْکَ عَلَى الطَّاعَةِ، وَرَزَقَکَ الْقُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ التَّبَذُّلِ؛ یَا أَبَا هَاشِمٍ، إِنَّمَا ابْتَدَأْتُکَ بِهَذَا لِأَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَشْکُوَ إِلَیَّ مَنْ فَعَلَ بِکَ هَذَا، وَقَدْ أَمَرْتُ لَکَ بِمِائَةِ دِینَارٍ فَخُذْهَا.
از ابو هاشم جعفرى نقل شده که گفت: در یک تنگنائى گرفتار شدم پس خدمت امام هادى علیه السّلام رفتم؛ حضرت اجازه ورود داد، هنگامى که نشستم، حضرت فرمودند: اى ابا هاشم کدام یک از نعمت های خداوند را میخواهی سپاس گوئى؟ ابوهاشم گوید: زبانم بند آمد و ندانستم چه بگویم. پس حضرت خود آغاز سخن کرد و فرمود: خداوند به تو ایمان را روزی داده و بدن تو را بر آتش حرام کرده، و سلامتی را روزیت کرده، از این رو تو را در طاعت خود یارى فرموده، و قناعت را به تو روزی فرموده و از این رو تو را از بی آبروئى حفظ کرده؛ اى أبا هاشم، من از این رو به این گونه با تو آغاز سخن کردم که گمان بردم که تو میخواهى از کسى که این چنین با تو رفتار کرده است نزد من شکایت کنى، اکنون امر کرده ام که صد دینار در اختیار تو قرار دهند، پس آن را بگیر.
من لا یحضره الفقیه 4: 286، باب النوادر، ح39؛
امالی صدوق، مجلس 64، ح11
مُوسَى بْنُ سَیَّارٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا علیه السلامُ وَقَدْ أَشْرَفَ عَلَى حِیطَانِ طُوسَ، وَسَمِعْتُ وَاعِیَةً فَاتَّبَعْتُهَا فَإِذَا نَحْنُ بِجَنَازَةٍ، فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهَا رَأَیْتُ سَیِّدِی وَقَدْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ فَرَسِهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ نَحْوَ الْجَنَازَةِ فَرَفَعَهَا، ثُمَّ أَقْبَلَ یَلُوذُ بِهَا کَمَا تَلُوذُ السَّخْلَةُ بِأُمِّهَا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَقَالَ: یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ مَنْ شَیَّعَ جَنَازَةَ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لا ذَنْبَ عَلَیْهِ، حَتَّى إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ عَلَى شَفِیرِ قَبْرِهِ، رَأَیْتُ سَیِّدِی قَدْ أَقْبَلَ فَأَخْرَجَ النَّاسَ عَنِ الْجَنَازَةِ حَتَّى بَدَا لَهُ الْمَیِّتُ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا فُلَانُ بْنَ فُلَانٍ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ، فَلا خَوْفَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذِهِ السَّاعَةِ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَلْ تَعْرِفُ الرَّجُلَ، فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا بُقْعَةٌ لَمْ تَطَأْهَا قَبْلَ یَوْمِکَ هَذَا. فَقَالَ لِی یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ شِیعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً، فَمَا کَانَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لِصَاحِبِهِ.
موسى بن سیار گفت: من در خدمت امام رضا علیه السّلام بودم، ایشان وارد کوچههاى طوس شد، صدای گریه و زاری شنیدم، به دنبال صدا رفتم، به ناگاه سر جنازه ای حاضر شدیم؛ همین که چشمم به جنازه افتاد دیدم امام رضا علیه السّلام پاى از رکاب اسب خارج نمود و به طرف جنازه آمد، جنازه را بلند کرد، مثل برّهاى که به مادرش بچسبد آنچنان به جنازه چسبیده بود ، بعد به من فرمودند: ای موسى بن سیّار هر کس تشییع کند جنازه یکى از دوستان ما را، خارج می شود از گناهانش مثل روزی که از مادر متولد شده، هیچ گناهى ندارد.
تا اینکه آن مرد کنار قبرش گذاشته شد، دیدم که مولایم جلو رفت و مردم را از اطراف جنازه خارج کرد تا میت نمایان شد، آنگاه دست روى سینهاش گذاشت سپس فرمود: ای فلانى پسر فلانی، بشارت باد تو را به بهشت، دیگر پس از این لحظه ترسى بر تو نیست. گفتم: فدایت شوم آیا این مرد را میشناسى؟! به خدا قسم به این سرزمین تا امروز پا نگذاشتهاى! فرمودند: ای موسى بن سیّار، مگر نمیدانى اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه مىشود، هر کوتاهى که داشته باشند از خدا درخواست میکنیم از آن چشم پوشى نماید و هر کار نیک که داشته باشند از پروردگار تقاضا میکنیم پاداش آنها را بدهد.
مناقب ابن شهر آشوب
بحار الأنوار، ج49 ، ص 99 ، باب 7 عبادته ع و مکارم أخلاقه و معالی أموره و إقرار أهل زمانه بفضله
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّیَّاتِ وَکَانَ مَکِیناً عِنْدَ الرِّضَا علیه السلامُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلامُ: اُدْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی؛ فَقَالَ: أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟! وَاللَّهِ؛ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ؛ قَالَ: فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ، فَقَالَ لِی: أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » (التوبة 105) قَالَ: هُوَ وَاللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلامُ.
از عبد اللَّه بن ابان زیّات (فروشنده روغن زیتون) که نزد امام رضا علیه السلام منزلتى داشت، نقل شده که گفت: به حضرت عرض کردم: براى من و خانوادهام به درگاه خداوند دعا بفرمایید؛ حضرت فرمودند: آیا چنین نمی کنم؟! به خدا قسم؛ که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه مىشود؛ عبد اللَّه گفت: من این مطلب را بزرگ شمردم، حضرت به من فرمودند: مگر تو کتاب خداوند عز و جل را نمی خوانى که می فرماید: «بگو عمل کنید، خداوند و پیامبر او و مؤمنان عمل شما را مىبینند» به خدا قسم؛ که آن مؤمن على بن ابى طالب علیه السلام است.
الکافی 1: 276، باب عرض الاعمال علی النبی ص، ح4
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو عمل کنید، خداوند و پیامبر او و مؤمنان عمل شما را مىبینند و به همین زودى به سوى کسى باز مىگردید که پنهان و آشکار را مىداند و شما را به آنچه عمل مىکردید خبر مىدهد.
سوره توبه؛ آیه 105
عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلامُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَا لَکُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللهُ علیه وآلِه؟ فَقَالَ رَجُلٌ: کَیْفَ نَسُوؤُهُ؟ فَقَالَ: أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیْهِ، فَإِذَا رَأَى فِیهَا مَعْصِیَةً سَاءَهُ ذَلِکَ، فَلا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ و سُرُّوهُ.
از سماعة نقل شده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: چرا شما پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله را ناراحت می کنید؟ مردى گفت: چگونه ما ایشان را اذیت می کنیم؟! حضرت فرمودند: مگر نمی دانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه مىشود و چون گناهى در آن می بیند، اندوهگینش می کند؟ پس به پیامبر بدى نکنید و او را مسرور و خوشحال کنید.
الکافی 1: 276، باب عرض الاعمال علی النبی ص، ح3؛
امالی مفید، مجلس 23، ح29؛
بحار الانوار 17: 131، باب علمه (ص)، ح5؛
وسائل الشیعه 16: 107، باب وجوب الحذر من عرض العمل، ح4؛
الوافی 3: 545، باب عرض الاعمال علیهم، ح4
عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ الشِّیعَةَ عِنْدَنَا کَثِیرٌ، فَقَالَ: فَهَلْ یَعْطِفُ الْغَنِیُّ عَلَى الْفَقِیرِ، وَهَلْ یَتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِیءِ، وَیَتَواسَوْنَ؟ فَقُلْتُ: لا، فَقَالَ: لَیْسَ هَؤُلاءِ شِیعَةً؛ الشِّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هَذَا.
از پدر اسماعیل نقل شده که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم، شیعه نزد ما بسیار است، حضرت فرمودند: آیا توانگرشان به فقیرشان توجه میکند، و آیا نیکوکارانشان گنهکارانشان را عفو می کند و غمخوار و کمک برای یکدیگر هستند؟ عرض کردم: نه، حضرت فرمودند: آن ها شیعه نیستند؛ شیعه کسى است که چنین کند.
الکافی 2: 179، باب حق المومن علی اخیه و اداء حقه، ح11؛
بحار الانوار 74: 254، باب حقوق الاخوان، ح 49.
عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَقَالَ رَجُلٌ فِی الْمَجْلِسِ: أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنْتُمْ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یُخْرِجَکُمْ مِنْهَا، فَقَالُوا: جُعِلْنَا فِدَاکَ نَحْنُ فِی الدُّنْیَا، فَقَالَ: أَلَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِإِمَامَتِنَا؟ قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ: هَذَا مَعْنَى الْجَنَّةِ، الَّذِی مَنْ أَقَرَّ بِهِ کَانَ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یَسْلُبَکُمْ الجنةَ.
از موسى پسر بَکر نقل شده که، گفت: با جمعى محضر امام صادق علیه السلام بودیم، یکى از مجلس عرض کرد: از خداوند بهشت را میخواهم، حضرت فرمودند: شما در بهشت هستید، از خداوند بخواهید که شما را از آن بیرون نبرد، اهل مجلس گفتند: قربانت شویم ما در دنیا هستیم، حضرت فرمودند: مگر شما به امامت ما اعتراف ندارید؟ گفتند: بلى، حضرت فرمودند: این معناى بهشت است، که هر کس به آن اعتراف کند در بهشت میباشد، پس از خداوند بخواهید آن را از شما نگیرد.
المحاسن 106، باب اسال الله الجنة، ح1؛
بحار الانوار68: 102، باب الصفح عن الشیعة، ح11